شنبه ۲۹ آذر ۹۹
پنجره بازه و بوی خاک خیس و بارون میاد...
چایی دارچین ریختم...
باران عشق از ناصر چشم اذر پخش میشه...
هوای خنک...
❤🌧🎹
پنجره بازه و بوی خاک خیس و بارون میاد...
چایی دارچین ریختم...
باران عشق از ناصر چشم اذر پخش میشه...
هوای خنک...
❤🌧🎹
آنگاه، به صد شوق، چو مرغان سبکبال،پر گیرم ازین بام و به سوی تو بیایم...
خورشید از آن دور ، از آن قله پر برف،
آغوش کند باز،
همه مهر ، همه ناز
🖤سیمرغ طلایی پرو بالی ست که ــ چون من ــ از لانه برون آمده ، دارد سر پرواز ...🖤
پرواز به آنجا که نشاط است و امیدست،
پرواز به آنجا که سرود است و سرورست.
آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد، چشمم به تماشا و تمنای تو باز است!
بگذار که – سرمست و غزل خوان – من و خورشید
بال بگشوده به سوی تو بیاییم...
فریدون مشیری🖤🥲